رفتن به بالا
  • شنبه - 19 مهر 1393 - 08:01
  • کد خبر : ۳۸۵۵
  • چاپ خبر : شاعران فیسبوکی!  میلاد خان‌میرزایی

شاعران فیسبوکی! میلاد خان‌میرزایی

شاعران فیسبوکی!

میلاد خان‌میرزایی

 

این روزها شعر و شاعری در فضای مجازی به سرعت – از لحاظ کمیت- در حال گسترش است. بخصوص در میان بانوان که از ظرفیت بالاتری برای رشد انفجاری و جا باز کردن در میان قلوب مخاطبین (علی الخصوص مردان) برخوردارند. برای یک دختر (اگر زیباروی باشد قطعا بهتر است) نیازی به فعالیت خاصی نیست تا بتواند چند روزه به شاعری تمام عیار بدل شود. فقط چند گام تا به شهرت رسیدن! شما هم از همین حالا می توانید دست به کار شوید: قدم اول: تأسیس یک اکانت در فیسبوک – قدم دوم: انتخاب یک عکس با کیفیت و تمام قد از خودتان بعنوان تصویر پروفایل – قدم سوم: استفاده از تصاویر مسحورکننده بیشتر برای جذب مخاطب و گام پایانی: پس از اشتراک گذاری استاتوس های هشت ریشتری منتظر بمانید تا سیل عظیم کامنت های تحسین آمیز و ستایشگر مردان غیور ایران زمین که تمام هم و غم و دغدغه شان “هنر برای هنر” می باشد، از هر سو سرازیر گردد. فقط سعی کنید خیلی ذهن تان را درگیر شناسایی شخصیت و هویت این افراد نکنید و تنها از شهرتی که کسب کرده اید لذت ببرید چرا که برای این افراد خواندن شعری عاشقانه از شاملو یا پسندیدن پیجی با عنوان “داستان های من و دخترخاله” تفاوت چندانی ندارد. اما در هر صورت مثبت باشید و به خود بقبولانید که اینگونه نیست و همه مخاطبین و لایک کنندگان و کامنت نهندگان داوران جایزه ادبی نوبل هستند. رمز همه پیروزی ها در گرو همین مثبت اندیشی است. مثلا من انسان “نیمه خالی لیوان بینی” هستم و ببینید در رابطه با این موضوع به چه نتایج شومی رسیده ام:
چیزی که در ابتدا تعجب مرا برانگیخت ( و البته بعدا متوجه شدم خیلی هم عجیب نیست) توهمات خودخداپندارانه برخی از این بانوان بود که گمان می کنند آقایانی که بصورت رگباری به ارسال پی ام های تبریک و تحسین مبادرت می ورزند و در حالتی رقابتی به محض آپدیت شدن پست ها و مطالب، بانووو بانوووو گویان گوی سبقت را از دیگر رقبا می ربایند، اندیشمندان و متفکرانی هستند که پس از تجزیه و تحلیل های مداوم به این نتیجه رسیده اند که مثلا “دیگه مال من نیستی، اینو بدون، چون دیگه خاص نیستی… ماندانا.ق ” از برجسته ترین اشعار و تولیدات فکری قرن حاضر می باشد که به این سادگی ها نمی شود از کنارش گذشت و تنها با درج کامنت های لاییییییک ( یا لاااایک) و درووووود و آفریییییین می توان اندکی از تأثیر انقلابی آن را جبران نمود. و نمی دانند که اگر این اندیشمندان بخواهند به جبران و ستایشی حقیقی بپردازند به گونه ای دیگر واکنش نشان خواهند داد. مثلا، جووووون- چه جیگرییییی – میشه منو ادد کنی؟؟؟ و … که اغلب این نوع نظرات جسورانه مورد عنایت بانو قرار میگیرد و فرد خاطی را یا بلاک می کند و یا در جای خالی همان مخاطب خاص مورد اشاره می نشاندش!
آنچه که من را همواره آزار می دهد دروغی است که از سوی دو طرف مدام رد و بدل می شود. چه آن مردی که خود را بنده توجه یک فرد مجازی ساخته چه زنی که به هر قیمتی محتاج دیده شدن است. هر دو بنا به هنجارها و قواعد درونی و اجتماعی، پاسخ نیاز همگانی مورد توجه قرار گرفتن و ارضای تمایلات جنسی را در لفافه ای زیبا و مقبول (مثلا شعر و ادبیات) از هم دریافت می کنند بی آنکه بر کیفیت رابطه خدشه ای وارد شود و بی آنکه بخواهند به میل و انگیزه اصلی یکدیگر پی ببرند. بر این اساس آنچه که در این میان هر روز گسترش می یابد میزان دروغگویی و رشد لایه های سطحی نگری و ظاهر پرستی است (که فکر میکنم غیرقابل اجتناب است) و آنچه که قربانی می شود همان شعر و ادبیات است که بعنوان ابزاری برای سرپوش نهادن بر تمایلات غیرموجه مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند.

شاعران فیسبوکی!

میلاد خان‌میرزایی

 

این روزها شعر و شاعری در فضای مجازی به سرعت – از لحاظ کمیت- در حال گسترش است. بخصوص در میان بانوان که از ظرفیت بالاتری برای رشد انفجاری و جا باز کردن در میان قلوب مخاطبین (علی الخصوص مردان) برخوردارند. برای یک دختر (اگر زیباروی باشد قطعا بهتر است) نیازی به فعالیت خاصی نیست تا بتواند چند روزه به شاعری تمام عیار بدل شود. فقط چند گام تا به شهرت رسیدن! شما هم از همین حالا می توانید دست به کار شوید: قدم اول: تأسیس یک اکانت در فیسبوک – قدم دوم: انتخاب یک عکس با کیفیت و تمام قد از خودتان بعنوان تصویر پروفایل – قدم سوم: استفاده از تصاویر مسحورکننده بیشتر برای جذب مخاطب و گام پایانی: پس از اشتراک گذاری استاتوس های هشت ریشتری منتظر بمانید تا سیل عظیم کامنت های تحسین آمیز و ستایشگر مردان غیور ایران زمین که تمام هم و غم و دغدغه شان “هنر برای هنر” می باشد، از هر سو سرازیر گردد. فقط سعی کنید خیلی ذهن تان را درگیر شناسایی شخصیت و هویت این افراد نکنید و تنها از شهرتی که کسب کرده اید لذت ببرید چرا که برای این افراد خواندن شعری عاشقانه از شاملو یا پسندیدن پیجی با عنوان “داستان های من و دخترخاله” تفاوت چندانی ندارد. اما در هر صورت مثبت باشید و به خود بقبولانید که اینگونه نیست و همه مخاطبین و لایک کنندگان و کامنت نهندگان داوران جایزه ادبی نوبل هستند. رمز همه پیروزی ها در گرو همین مثبت اندیشی است. مثلا من انسان “نیمه خالی لیوان بینی” هستم و ببینید در رابطه با این موضوع به چه نتایج شومی رسیده ام:
چیزی که در ابتدا تعجب مرا برانگیخت ( و البته بعدا متوجه شدم خیلی هم عجیب نیست) توهمات خودخداپندارانه برخی از این بانوان بود که گمان می کنند آقایانی که بصورت رگباری به ارسال پی ام های تبریک و تحسین مبادرت می ورزند و در حالتی رقابتی به محض آپدیت شدن پست ها و مطالب، بانووو بانوووو گویان گوی سبقت را از دیگر رقبا می ربایند، اندیشمندان و متفکرانی هستند که پس از تجزیه و تحلیل های مداوم به این نتیجه رسیده اند که مثلا “دیگه مال من نیستی، اینو بدون، چون دیگه خاص نیستی… ماندانا.ق ” از برجسته ترین اشعار و تولیدات فکری قرن حاضر می باشد که به این سادگی ها نمی شود از کنارش گذشت و تنها با درج کامنت های لاییییییک ( یا لاااایک) و درووووود و آفریییییین می توان اندکی از تأثیر انقلابی آن را جبران نمود. و نمی دانند که اگر این اندیشمندان بخواهند به جبران و ستایشی حقیقی بپردازند به گونه ای دیگر واکنش نشان خواهند داد. مثلا، جووووون- چه جیگرییییی – میشه منو ادد کنی؟؟؟ و … که اغلب این نوع نظرات جسورانه مورد عنایت بانو قرار میگیرد و فرد خاطی را یا بلاک می کند و یا در جای خالی همان مخاطب خاص مورد اشاره می نشاندش!
آنچه که من را همواره آزار می دهد دروغی است که از سوی دو طرف مدام رد و بدل می شود. چه آن مردی که خود را بنده توجه یک فرد مجازی ساخته چه زنی که به هر قیمتی محتاج دیده شدن است. هر دو بنا به هنجارها و قواعد درونی و اجتماعی، پاسخ نیاز همگانی مورد توجه قرار گرفتن و ارضای تمایلات جنسی را در لفافه ای زیبا و مقبول (مثلا شعر و ادبیات) از هم دریافت می کنند بی آنکه بر کیفیت رابطه خدشه ای وارد شود و بی آنکه بخواهند به میل و انگیزه اصلی یکدیگر پی ببرند. بر این اساس آنچه که در این میان هر روز گسترش می یابد میزان دروغگویی و رشد لایه های سطحی نگری و ظاهر پرستی است (که فکر میکنم غیرقابل اجتناب است) و آنچه که قربانی می شود همان شعر و ادبیات است که بعنوان ابزاری برای سرپوش نهادن بر تمایلات غیرموجه مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند.

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه


۲ دیدگاه برای “شاعران فیسبوکی! میلاد خان‌میرزایی”

  • تشکر… واقعن حرف حساب جواب ندارد ولی کامنت دارد. پس به نوبه ی خود از متن شما قدر دانی میکنم و در حاشیه به ذکر خاطره ای اندر حکایت بالا می پردازم. دختری با نام “م.ع” در لیست دوستان مجازی حقیر بود که تا چند ماهی به گذاشتن روزی یک شعر کوتاه یا بیتی کلاسیک از شاعران مطرح بسنده میکرد و خلق را از حسن انتخاب گزینش بانو چنان شوری در دل می افتاد و تا آنجا افتاد که یک ماه پیش بانو شاعر شد. روزی دیدم که در انتهای پستش اسم خودش را نوشته و در پ.ن نوشته بود: این اولین شعر منه، لطفن با نظرات تون راهنمای من باشید. خلاصه بعد از سرایش و سراییدن و سازیدن و سرودیدن حدود بیست شاهکار چون: (امروز اول پاییز است، من مثل همیشه غمگینم. فصل های سال در دوری تو زندان من شده اند) و نکته قابل توجه اینجاست که دو سه روز پیش اعلام کرد: دوستان خوب همراه و علاقه مند به شعر من، این صفحه تنها صفحه رسمی من در فیسبوک می باشد و شعرهایم را ففط در این جا قرار میدهم و هر صفحه ی دیگری به اسم من به منظور سوء استفاده میباشد!!!!!

  • خلاصه همین پست اش صدها لایک و کامنت هم داشت که یکی از آن ها دقیقن این بود: (بانو م ع شما سبک و امضای خود را دارید و ما که شعر شما را دنبال می کنیم اصل را از بدل تشخیص می دهیم) … راستی به جز شاعری این بانو م.ع گویا مدل هم هستند و روزی چند عکس با مدهای مختلف هم کنار شعر ایشان به مخاطب عرضه میشود.