رفتن به بالا
  • دوشنبه - 29 اردیبهشت 1393 - 12:15
  • کد خبر : ۳۴۷۴
  • چاپ خبر : شعری از  لیلا  رنجبران

شعری از لیلا رنجبران

شعری از لیلا رنجبران

 

فردا خواهم آمد 

 

این روزها  در فال حافظ نمی یابم ات

و نه درته  فنجان قهوه ام …

می خواهم چند کیسه نمک بردارم

 تمام مسیر امامزاده صالح راپیاده بروم

و روسری سفیدم را بین کبوتران تقسیم کنم

شاید در راه برگشت،

تو! پشتِ در، دخیل بسته و منتظرم باشی…

 

اینروزها دست هایم بی جان تر از آنند

که  برای آمدنت  دعا کنند

حالا نوبت توست

دعا کن!

کفش هایم جفت شود…

قول می دهم 

قبل از اینکه سپیده به پنجره ی مسدودِ اتاقت سر بزند،

من در خواهم زد.

شعری از لیلا رنجبران

 

فردا خواهم آمد 

 

این روزها  در فال حافظ نمی یابم ات

و نه درته  فنجان قهوه ام …

می خواهم چند کیسه نمک بردارم

 تمام مسیر امامزاده صالح راپیاده بروم

و روسری سفیدم را بین کبوتران تقسیم کنم

شاید در راه برگشت،

تو! پشتِ در، دخیل بسته و منتظرم باشی…

 

اینروزها دست هایم بی جان تر از آنند

که  برای آمدنت  دعا کنند

حالا نوبت توست

دعا کن!

کفش هایم جفت شود…

قول می دهم 

قبل از اینکه سپیده به پنجره ی مسدودِ اتاقت سر بزند،

من در خواهم زد.

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه


۱۴ دیدگاه برای “شعری از لیلا رنجبران”

  • فوق العاده زیبا با پایان بندی محکم
    برقرار باشی شاعر

  • با سلام
    شعر امروز ما تا حدود زیادی تحت تاثیر شعر گفتار قرار دارد. و در بین نسل نوآمده نیز طرفدار زیاد دارد و این مساله به تکرار در این نوع شعر منتهی شده است. اولا لحن نزدیک به محاوره و گفتاری که از دستور زبان رایج پیروی می کند و از خود استقلالی ندارد و لذا به نثر پهلو می زند و خواننده را از خوانش های متنوع محروم می کند و ثانیا با مقوله ای مثل عشق برخوردی ممنفعلانه دارد و نه فعال و انتقادی
    لذا خانم رنجبران و سایر شاعرانی که در این مسیر گام می زنند باید فکری برای نجات از نثر وارگی و کلیشه ای شدن شعر خود بکنند.

  • با سلام و سپاس از مطلبی که نوشتید.در اینکه این شعر ، شعر گفتار تلقی می شود یا نه جای بحث است. در صورت شعر گفتار بودن هم ایرادی به آن وارد نیست.از جمله فواید شعر گفتار: قدرت اثر، تنوع و نزدیکی سراینده به مخاطب است که با نقد شما کاملا متفاوت است.
    متفاوت نوشتن دلالت بر توانایی شاعر دارد ولی زبان شعر هر شاعری به سختی قابل تغییر است.
    دوباره ممنون از بحثی که پیش کشید.
    برای شاعر آرزوی توفیق دارم

    • از توجه و عنایت خانم یا آقای باقری به نظر من تشکر می کنم. قدرت و تنوع در شعر گفتار ادعائی است که باید ثابت شود. کدامجریان شعری است که ادعای قدرت و تنوع را ندارد. حرف ما این بود که شعر گفتار و ایضا فراگفتار به خاطر تکرار خود به کلیشه تبدیل شده و از نفس افتاده است. ملاک شعر ماندگار تنها صمیمیت و همذات پنداری خواننده با آن شعر نیست بلکه عناصر دیگری هستند که در پیشرو بودن و ماندگاری شعر نقش دارند.
      بسیاری از شاعران از دهه چهل به بعد وقتی به مشکل نثر وارگی شعر برخوردند راه های تازه ای را یافتند. به خصوص دهه ی هفتاد که در هم شکستن شکل معمول جمله و رهائی شعر از نثر و شعر گفتار یکی از هم و غم های شاعران پیشرو بود.

  • سلام مجدد
    نخست بگویم که از بحثهای تسلسل وار دوری می کنم.شما نظر خویش را بیان کردید .من هم همچنین.
    اینکه یک سبک یا جریان شعری با تکرار از نقس می افتد، اینکه شعر گفتار احیانا از صمیمیت و هم ذات پنداری کم بهره است خود ادعایی که شما باید ثابتش کنید.
    در ضمن ثابت نکردید این شعر شعر گفتار است یا به بیان دقیق شما ،تحت تاثیر شعر گفتار است.
    چیزی که برای من جالب است این است که شما شعر گفتار رابا چماق دوری از صمیمیت و هم ذات پنداری می کوبید در صورتی که حرف زدن ، نوشتن و شعر سرودن با زبانی که صبح تا شب با آن حرف می زنیم هیچ مولفه ی مثبت هم نداشته باشد صمیمیت و هم ذات پنداری اش با مخاطب است ،مخاطبی که ۹۹درصدش را عام و غیر شاعران به خود اختصاص داده اند.
    از ۵ عنصر شعری ، یکی زبان است و ۴ عنصر دیگر به این راحتی های فدای آن نمی شوند.حافظ بعد از ۸ قرن هنوز هم منبع الهام شاعران است.بی شک زبان او عامل این ماندگاری اش نیست.

    • درود جناب باقری گرامی
      از نگاه و نظرتان بسیار متشکرم.
      می دانم که شعر را خوب می خوانید و به دور از هر گونه تعصب به قالب و فرم خاصی نظرتان را می نویسید.

  • سلام و عرض ادب خدمت دوستان ادیب و خانم رنجبران

    معمار شعر سپید را بی شک باید احمد شاملو دانست. وی اما بر خلاف نیما، کتاب یا مقاله ای خاصی در مورد دستور العمل های این قالب به جای نگذاشت. سبک و زبان خاص و تقلید ناپذیر شاملو و نیز خاصیت مبتنی بر خلاقیت شعر سپید، سبب شد که هر کس بنا به ذهنیت خود تعریفی از آن ارائه دهد و بدین ترتیب است که شاید نقدها و نظرها در شعر متفاوت است و بدون انگیزه قبلی نظرات هم را نفی می کنند ” مثل نظر جناب نصراللهی و جناب باقری”
    جناب نصراللهی نقد شعر شما بزرگوار را خواندم و به سلیقه شخصی مواردی را عنوان خواهم کرد
    برای تعریف شعر ابتدا باید به تمایز بین شعر و ادبیات اشاره کرد. شعر عبارت است از کلمات و عباراتی که شاعر به وسیله ی آنها، حس خود را به شخص دیگری به اشتراک بگذارد و به عبارتی دیگر هر مطلبی که باعث برانگیختن احساسات شود- خواه نظم باشد یا نثر- شعر است و وجه تمایز آن با هر نوشته ی غیر شعر تنها منطق شاعرانه ی آن است. همچنین اگر یک نوشته پس از تقطیع به واحدهای کوچک هجایی، دارای نظمی ویژه نباشد، نثر است و نثر می تواند شعر باشد یا نباشد.
    اگر شعر را دارای سه عنصر اصلی خیال، اندیشه و زبان بنامیم و حاصل دو نیروی حسی و ادراکی شاعر، در یک تقسیم بندی کلی شعر را می توان به دو نوع شعر۱- که تنها حاوی احساس صرف است ۲- شعری که علاوه بر احساس دارای ایدئولوژی و جهان بینی شاعر می باشد، تقسیم کرد.” هرچند که هر کسی تعریف خاصی از شعر دارد”
    برای شاعر شدن، لوازمی نیاز داریم که” احساسات لطیف، ذوق درونی و البته آموختن قواعد شعر”از مهم ترین آنهاست.
    درشعر زیبا شاعر باید خط به خط و کلمه به کلمه از شعر حرفی برای گفتن داشته باشد و با استفاده از چاشنی خلاقیت، به بکارت تصاویر و تعابیر اهمیت دهدکه به آن شعر شعر سپید انقلابی می گویند که تمام این تعابیر دراشعار خانم رنجبران موجود بود
    شاید شما اولین بار است که شعری از خانم رنجبران می خوانید و بدلیل عدم آشنایی با سبک شعری ایشان اینگونه نقد فرمودید اما من سال هاست که سروده های ایشان را دنبال می کنم درضمن ایشان یکی از پریسکه سرایان خوب هستند که اگر اطلاعی از شعر پریسکه داشته باشید متوجه خواهید شد که اینگونه شاعران احساسات و عواطف را درگیر قوائد نمی کنند وبا تکیه بر دانش, با ذوق واحساسات شعر می گویند و حرف دل را به رشته تحریر درمی آورند و عقیده دارند که هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند”که این نیز سبکی از سرودن است که شاعران بزرگی این نوع سرودن را در اولویت قرار می دهند”
    درپایان باید خاطر نشان شوم که از نظرات شما ؛ جناب باقری و سروده خانم رنجبران نیز استفاده و بهره کافی بردم و نظر شخصی خود را به عنوان فردی که سال هاست سروده های خانم رنجبران را می خواند عارض شدم.
    در پناه حق
    مانا باشیدو برقرار

  • سلام و عرض ادب خدمت دوستان ادیب و خانم رنجبران

    معمار شعر سپید را بی شک باید احمد شاملو دانست. وی اما بر خلاف نیما، کتاب یا مقاله ای خاصی در مورد دستور العمل های این قالب به جای نگذاشت. سبک و زبان خاص و تقلید ناپذیر شاملو و نیز خاصیت مبتنی بر خلاقیت شعر سپید، سبب شد که هر کس بنا به ذهنیت خود تعریفی از آن ارائه دهد و بدین ترتیب است که شاید نقدها و نظرها در شعر متفاوت است و بدون انگیزه قبلی نظرات هم را نفی می کنند ” مثل نظر جناب نصراللهی و جناب باقری”
    جناب نصراللهی نقد شعر شما بزرگوار را خواندم و به سلیقه شخصی مواردی را عنوان خواهم کرد
    برای تعریف شعر ابتدا باید به تمایز بین شعر و ادبیات اشاره کرد. شعر عبارت است از کلمات و عباراتی که شاعر به وسیله ی آنها، حس خود را به شخص دیگری به اشتراک بگذارد و به عبارتی دیگر هر مطلبی که باعث برانگیختن احساسات شود- خواه نظم باشد یا نثر- شعر است و وجه تمایز آن با هر نوشته ی غیر شعر تنها منطق شاعرانه ی آن است. همچنین اگر یک نوشته پس از تقطیع به واحدهای کوچک هجایی، دارای نظمی ویژه نباشد، نثر است و نثر می تواند شعر باشد یا نباشد.
    اگر شعر را دارای سه عنصر اصلی خیال، اندیشه و زبان بنامیم و حاصل دو نیروی حسی و ادراکی شاعر، در یک تقسیم بندی کلی شعر را می توان به دو نوع شعر۱- که تنها حاوی احساس صرف است ۲- شعری که علاوه بر احساس دارای ایدئولوژی و جهان بینی شاعر می باشد، تقسیم کرد.” هرچند که هر کسی تعریف خاصی از شعر دارد”
    برای شاعر شدن، لوازمی نیاز داریم که” احساسات لطیف، ذوق درونی و البته آموختن قواعد شعر”از مهم ترین آنهاست.
    درشعر زیبا شاعر باید خط به خط و کلمه به کلمه از شعر حرفی برای گفتن داشته باشد و با استفاده از چاشنی خلاقیت، به بکارت تصاویر و تعابیر اهمیت دهدکه به آن شعر شعر سپید انقلابی می گویند که تمام این تعابیر دراشعار خانم رنجبران موجود بود
    شاید شما اولین بار است که شعری از خانم رنجبران می خوانید و بدلیل عدم آشنایی با سبک شعری ایشان اینگونه نقد فرمودید اما من سال هاست که سروده های ایشان را دنبال می کنم درضمن ایشان یکی از پریسکه سرایان خوب هستند که اگر اطلاعی از شعر پریسکه داشته باشید متوجه خواهید شد که اینگونه شاعران احساسات و عواطف را درگیر قوائد نمی کنند وبا تکیه بر دانش, با ذوق واحساسات شعر می گویند و حرف دل را به رشته تحریر درمی آورند و عقیده دارند که هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند”که این نیز سبکی از سرودن است که شاعران بزرگی این نوع سرودن را در اولویت قرار می دهند”
    درپایان باید خاطر نشان شوم که از نظرات شما ؛ جناب باقری و سروده خانم رنجبران نیز استفاده و بهره کافی بردم و نظر شخصی خود را به عنوان فردی که سال هاست سروده های خانم رنجبران را می خواند عارض شدم.
    در پناه حق
    مانا باشیدو برقرار

    • درود جناب خسروی گرامی
      از اینکه با حضور و نظرتان همراه همیشگی سروده هایم هستید سپاس گزارم.
      از قلم و نظرتان همیشه می آموزم.

  • خانم یا آقای باقری با دقت نوشته ی مرا نمی خوانند که می نویسند ” که شما شعر گفتار رابا چماق دوری از صمیمیت و هم ذات پنداری می کوبید ” من علت ماندگاری شعر را گفتم و نوشتم که صمیمیت و لحنمحاوره به تنهائی عامل ماندگاری شعر نیست. پس من صمیمیت در شعر را نفی نکردم.کدام چماق؟
    در مجموع من به دموکراسی ادبی معتقدم و همه ی جریان های ادبی حق حیات دارند و حضور آنها مغتنم است . اما اگر ما اجازه نقد شعر را نداشته باشیم و ایرادهای شعر را یادآوری نکنیم نمی شود به پیشرفت شعر امید داشت. فردوسی و مولانا و سعدی و صائب و نیما و فروغ و شاملو شاعران بزرگی هستند اما شعر در حد آنها نمانده و با نوآوری و ارائه پیشنهادهای تازه رو به آینده رفته است و شعر امروز هم نباید در حد شمس لنگرودی و صالحی و بابا چاهی و براهنی باقی بماند و این نقد است که شعر را به جلو هل می دهد
    در مورد حافظ هم تا حدودی حق با شماست ولی در زبان هم حافظ شیرین کاری ها و ابتکارهائی دارد که شعرش را زیباتر و ماندنی تر کرده است و درست است که همگان با شعر او ارتباط برقرار می کنند اما فهم برخی شعرهای حافظ نیاز به تلاش بیشتری دارد. اگر حافظ شعری آسان و همه فهم داشت که این همه شرح و تفصیل درباره ی شعرهایش نوشته نمی شد.

  • هیچ اشکی
    زیباتر از چشم تو نیست

    دُعا
    دُعا نیست
    دُعا راز
    اشک چشمان
    خاکی توست

    سلام
    خانم رنجبران
    خوشحالم بسیار زیبا از شما خواندم
    همیشه خوش باشید