شيركو بيكس
مقدمه و برگردان به فارسي: بابك صحرانورد
شيركو بيكس شاعر نام آشناي كرد سال 1940 در شهرسليمانيه عراق متولد شده است. پدرشيركو، فايق بيكس از شاعران كلاسيك و ازهم نسلان شاعراني چون شيخ نوري شيخ صالح و عبدالله گوران تاثير بسزايي بر او گذاشته است. شيركو شاعري را از اوايل دهه 60 ميلادي آغاز كرده اما اولين مجموعه شعر مستقل خود را به سال 1968 با نام(درخشندگي شعر) در عراق منتشر كرد وتاكنون، بيشتر از سي كتاب شعر از او منتشر شده و در زمينه ترجمه نيز چند رمان معروف ازجمله رمان (پيرمرد و دريا) اثر ارنست همينگوي را به كردي برگردانده است. شيركو بيكس از شاعران طراز اول نسل بعد از عبدالله گوران محسوب مي شود و از هم نسلان عبدالله پشیو و لطیف هلمت و رفيق صابر به شمار مي آيدو بعد ازعبدالله گوران( پدرشعر معاصر کردستان)، ضرورت تحول در شعر کردی را خواستار شد و همراه با همنسلان خود شعر را به سمت و سوي زباني كارآمد و تازه یا به تعبیری مدرنیسم رهنمون شد. خود او در این مورد چنین گفته بود:
«در سال 1975 ما شاعران کرد، که عبارت بودیم از حسین عارف، جلال میرزا کریم، کاک امین بوتانی و خود من درآرزوی نوکردن و تغییری بنیادی در ادبیات کرد بودیم. کوشش ما درعین اینکه گسترده بود اما از طرفی دیگر نیز بیهدف بود. جهان به یکباره رو به تازه شدن قدم می گذاشت و نویسندگان و شاعران نیز در جستجوی شکل و بیان تازهای برای این جهان نو بودند. ما نیز با همین اندیشه و آرزو قدم در راه گذاشتیم. »
در سال 1987 جايزه نويسندگان سوئد(توخولسكي) به پاس سالها فعاليت ادبي به او تعلق گرفت. بعد از استقلال كردستان عراق شيركو بيكس به مانند اكثر شاعران و نويسندگان هم وطنش(كه ساليان درازي را در غربت بسر برده بودند) به كردستان بازگشت و هم اكنون، در زادگاه خود سليمانيه به سر مي برد و مسئول موسسه ي بزرگ انتشاراتي سه ردم( زمان) است.شعر شيركو بيكس آينه تمام نماي مصيبت ها ، مظلوميت ها و فقر و فجايعي است كه بر مردمش در اين زمانه ي پر حرمان حاكم شده است. زبان او اگر چه به نسبت شاعران هم نسل خود، پر استعاره و در مواردي رازآميز و سنگين است اما زباني پالوده و زيبا و محكم است. شعر او بسان تندر مي غرد و هر آنچه ظالمانه و جزم گرايانه است را با حركتي مواج از سر راه بر مي دارد. خود او اقرار كرده است كه شعر او تاريخ كرد است، با همه دود و آتش و گِل و خاكسترش. آثار او به زبان های چون فارسی، عربی، انگلیسی، نروژی، هلندی، سوئدی، ایتالیایی، فرانسوی، آلمانی، ایسلندی، ترکی ترجمه شده است واستقبال بی نظیری از برگردان شعرهای او در جهان به عمل آمده است.
بابک صحرانورد که یک مجموعه شعر از این شاعر را به همراه مقدمه ای بلند بر زندگی و شعر او به فارسی برگردانده است، به بهانه درگذشت او در این مجال تعدادی از کوتاه سروده های این شاعر بزرگ را در اختیار سايت ادبيات پيشرو گذاشته است.
خاك
دستم را به سمت سرشاخه ي نازك درختي پيش كشيدم
شاخه اما از شدت درد از جايش پريد
پس آنگاه كه دستم را به سوي شاخه پيش بردم
اين بار تنه درخت به نعره درآمد
تا خواستم تنه درخت را در آغوش بفشارم
خاك زير پايم به لرزه درآمد
و سنگ نيز به ضجه كردن افتاد .
همين كه خم شدم تا مشتي خاك از زمين برگيرم
ذره ذره ي كردستان از درد به نعره درآمد.
اگر
اگر از سروده هايم گل را جدا كنيد
از چهار فصل من ، يك فصلم مي ميرد
اگر از آنها تنها يار را برگیرید
بي شك دو فصلم خواهد مرد
اگر نان را از آن جدا کنید
سه فصلم مي ميرد
و اگر آزادي را از آن بستانيد
بي شك ، تمام سالم مي ميرد و من نيز.