عطرهایِِ عتیق
در سنگوارهی لامسه
و کلماتِ تهیدست
– با ح یِِ حُطامِ توامان –
درو – دَلوِ* موران و
مصاریعِ عاجگون را
اسبِ اشکانیام پدیدار کرد
به پهندشت
.
.
رشت
باریدنِ عطرِ تو
دیر یافت
که آب
( معاشرِ جوهرهی یشم و
شرارهی طرّهی مُشکسای)
به بازویِ « کردخاله»* برمیکشید
آه گابریلَا!
« می نوش که بعد از من و تو، ماه بسی
از سَلخ به غُرَه آید، از غره به سلخ »
( از و نز به) هایِِ تو
بِه از مهرابِ عطرِ من به مسلخ
که از غره به سلخِ کدام آفتاب
فروهِشت یا فرازید؟
.
.
مشعرهی شکیب
عطرِ چهرگانِ مرگ، هزازهی رُستنها و گُواردن
عطرِِ عزیز!
دیور/ شنل/ ایوسن لورن/ ژیوانشی/ پاکو رابان
شنل چنس او تندر ۶ و سیصدو بیست
کوکو نواق
لا نویت ل اوم
آنژ ایت قانژ ل سکرت
و ه گابریلَا!
به گاهِ دستاگین – عطر ِ مرموز ِتو
شفیرههایِ ِ تن بودم
.
.
که
معلّقهی الحادیست، دست
به گیسو، سپهبدِ گنوسی میگمارد
و قیسِِ لبهاش را
الحاوی ِ بوسهی طرسوسی
نه!
عطر اثیریِِ بازیافت
قصیلِ اشکزادان
مضمحلترین ریشهی ماه
من بودم.
.
محمود بوستانی
.
*دلو و کردخاله در زبان گیلکی به ترتیب به معنی ِ سلطل؛ و نی یا چوب بلندیست که حلقهای بر سرِ آن است، برای آب کشیدن از چاه
*بیت ِ می نوش …برگرفته از رباعی خیام است:
چون عمر به سر رسد، چه بغداد و چه بلخ پیمانه چو پر شود چه شیرین و چه تلخ
می نوش ( بعضی نسخ آوردهاند: خوش باش )
که بعد از من و تو، ماه بســـی از سَلخ به غُرّه آید، از غره به سلخ
و بله درست خواندهاید، برندهای نامدارعطر و ادوپرفیوم در متن شعر و سطور شعرند.
________________________
.
.
.
زیبا نیست
نه، زشت هم نیست
بر پیشانی بلند دوست،که الماسی مخفی در اوست،
جهان چهره و صدایی ندارد
آن چه نام ندارد،
که جایی نیست،
و هیچ هوشی نمیتواند تشخیص ش دهد
صدای زنگی درون گوش،
به درون تر،
و درون ،درون،
از صدا می افتد
آنجا که ایستاده ای،
لخت، سرگردان،
اینجا
تو کی هستی؟
.
جواد سیفی
.
_________________
.
از شانهام عنکبوتی روییده
که بیگدار وصله میزند
ضخامت را به سیاهی
فراز را به شب
آنگاه
غشای سست را بر اندامم
دستبسته میتند.
اطفایِ نیاز ، ظهور حریق است در ضمیر
تارهای ضعیف است بر گذر
بگذار تریشههایِ مشتاقِ ریشه بِدَمند
در کتف بایرَم
برای حرکت در دو جهت
به همهمهی ابر
تا خلوصِ دانه
شفاست بالابلندِ سپیدار
بر بیوِگیِ پرنده
هرچه بالاتر پرندهتر
نمیترسم
که بالهات
رنگ ترسِ تلقین را میپرانَد
مثل پیوند ریشههای هزاران دار.
.