شاید پیش از اینکه ” حنیف خورشیدی ” باشم ، فقط ” حنیف ” بودم.
با الصاق به نام های بسیار و تن های بی شمار … نامم را پدرم برایم برگزید وهدفم را پدران معنوی ام در ادبیات …در زندگی رنج نکشیده ام مگر رنج درک و دریافت ادبیات کلاسیک و مدرن.
دیدار با شاعران بزرگ { از کودکی } مسیرم را چنان تغییر داد که گاهی یادم می رود چه می خواستم باشم .دیدار با احمد شاملو در خانه ی بیژن نجدی ، پذیرایی از منوچهر آتشی در منزل پدری ، احمد محیط ، احمد میر احسان ، هرمز علی پور ، رستم اله مرادی ، فرامرز سلبمانی ، بیژن نجدی،علی مسعود هزار جریبی، فیروزه میزانی ، مهدی مصلحی ، حسین مهدوی{ م. موید } حسین آتش پرور، علی و محمود و احمد مومنی، حبیب قلیشلی، نصرت رحمانی و … قبل از ۱۵ سالگی مسیر زندگی ام را عوض کرد.
۶ فیلم کوتاه را از سال ۷۶ تا ۸۴ جلوی دوربین برده ام. از سال ۷۹ به طور حرفه ای کار مطبوعاتی را آغاز کرده و سردبیر چند نشریه بوده ام .
از سال ۸۸ مشغول تدوین مانیفست ” غزل محض ” هستم که شاید از همین سایت که جایی برای آوانگاردهاست تقدیم دوستداران شعر کنم.
اما آنچه موجب شد که صفحه ی “شعر جهان” را به عهده بگیرم شاید وجود فقر شدید در این زمینه بود …
ما از دنیای پیرامون بی خبریم و هنر ترجمه ی متون و نقد ادبی در ایران به شدت محدود و معدود است . آگاهی از رویدادها و اتفاقات دنیا همواره بشر را به کندوکاو جهان هستی ترغیب نموده و او را در هاله ای از سوال و پرسش و جستجو برای کشف ناشناخته های جهان فرو برده است.
این صفحه با افتخار در اختیار تمام کسانی ست که دوست دارند بدون مرز و فاصله ی زمانی و زبانی با دنیای پیرامون ارتباط ادبی داشته باشند.
حنیف خورشیدی