دو شعر از رویا تفتی
ایدهآل
ایدهآل من توی دل مینشیند وهلهی اول
سیاست ندارد زیرک است
تردید هم نمیکند به کنارکشیدن در وهلهی اول
به کنار نکشیدن
حرف ندارد ایدهآل من
احتمالا معتقد است: تا نقطهی سومی نباشد ارتفاع معنی نمیدهد
به سخن در نمیآید
رسمش این است
وجود ندارد مثل تو که ایدهآل منتری
فاصله میگذارد
شبه جزیره است
و زیر آب رفتنش به چربیهای گردهی نهنگ میماند
زیر آب کردنش
ایدهآل من این هم نیست
۱۷/۳/۹۲
معرکه است عشق
گذشت
تو کنار کشیدی
آهسته شدم من
معرکه است عشق
بهترین نیروی محرکه است
خام ماندهایم در مواردی
سوخته در مواردی
دید فرق میکند با طرز نگاه
و این سوء تفاهم زیبا
بگو که کم آوردهام بگو
بگو که تیر تا استخوان میکشند این خبرهای مکرر پوک
این جنازههای مفلوک
زباله پنهان نمیشود
زمان
خون و آبِ روان
حتی عکس قدیمیِ فتاده در آن
از پیر شدن نمیترسم که
جوان نماندن را واهمه دارم
نارضایتی هم نیروی موثری بود وگرنه
۲۹/۵/۹۳ ـ ۶/۶/۹۳