شعر اول:
مثل ” ط ” / اول طنابی که از آن بالا رفته ای
گیر کرده ام میان ِخودم
و هی کش می آیم از دست / از کمرگاه
و هی سرم تاب می خورد برای نمردن
پس این خیال ناب چه بود
که خواب می نویسم و مرگ را
به آینه می برم
مبادا
یکی از آن همه ام را
به چهار پایه بسپارند
شعر دوم:
دلایل ِ تو بر می گردد به توپ / پایی که می دهی به کودکی ام
به رودخانه ای ، که رام ِ بزرگ سالی ات ، بر ریشه های درختان رو به رو ست
دلایل از تو بر نمی گردد
و گِرد چشم های مرا دور می زند
و گِرد
تمامی باز ی ها را
سیب ها را
که باز ادامه …
من اما
به ادامه ی رود اگر توانم بود / چاقو نمی شدم که پاره کنم ریسمان ها را / و برخلاف جریانی همیشگی شنا
که اگر بلد بشوم ، می توانم / با چند پری / با چند ماهی زیباتری
به ساحلی که شانه ی لرزان تو کج می کند ، بیفتم
دلایل تو بر می گردد به ترس / وقتی ادامه ، شکل ِ دیگرِ مردن بود
وقتی که شکل / لمس ِ نبودن را / بر ضلع ِدیگر میدان قدم می زد
بر روی دست های خیابان به چشم برگشتی
شکلی که دیگران ِ مرا در سایه روشن ِ یک نقطه می چرخاند
به آن دلیل برگشتی
و پخش شدی / و بخش ناشدنی
تا متن های دردم را
بر عکس ِ متن بنویسی