دو شعر از علی الله قلی پور
شعر اول:
خاکسترِ سلول های مغز
وقتی هم بازیِ تو می شوند
زلزله ای
در حفره های قلبم ثبت می شود
در مجمع الجزایری ویران
من مانده ام
و یک ژاپنِ بحران زده…
شعر دوم:
کنارِ جادّه ها
دکّه ها
عمقِ چشم های تو را جار می زنند
یخ ، یخ ، یخ موجود است…