شعری از قباد جلی زاده
ترجمه: باسط مرادی
«چکه
چکه
روشنی»
۱
من غیر از
«دوستت دارم»
کار دیگری ندارم.
۲
چیزهای زیادی هست،که می خواهم به تو بگویم…
مثلا اینکه؛
دوستت دارم.
…
۳
کاش کتاب،پنجره ای می بود…
بازش که می کردم،
تو را درش می دیدم
۴
چراغ ها خود به خود منوّر می شوند،
هنگامیکه تو
اسم روشنایی بر زبان می آوری.
۵
از صبح پی در پی مشغول جمع کردن برهنگی هستم…
آخر شب،
برگ های زیادی از تو ریخته شده بود.
۶
گل فروش مغازه ش را بسته ست…
گوئیا تو
به بازار آمده ای.
۷
اتاقم سرشار از زیبایی توست،
حتی صدایم نیز جایش نمی شود.
ناچار،پشت در می خوابم.
۸
دیگر تا به ابد نمی زدایم…
عکسِ تمام عریانت
روی آینه ی حمام
جامانده است.
۹
گل برای استقبال از تو، پروانه ای سربرید…
گناه دارد،
دیگر به باغ سر مزن.
۱۰
اتاقم که مملو می گردد از پروانه…
می دانم در این لحظه،
تو جلوی پنجره آمده ی و
با خود،آواز می خوانی…
۱۱
ستاره ای تو را آشناست…
شب جلوی پنجره ی اتاقم می آید و
با نور اسمت را می نویسد
۱۲
باغ لبریز از زمزمه ی گل و،
رگبارِ عطرِ گنجشگ ست،
مطمئنم که تو،
از این طرف ها گذر کرده ای.
۱۳
دلسرد و تنها به هم می نگریم
من،دلتنگ تو.
او دلتنگ باغ.
من و فنجان مقابلم.
۱۴
تا ماه زیباتر از سابق گردد،
آمده سر بر سینه ات بگذارد.
لطفا پنجره را باز بگذار.
۱۵
مبادا فکر خودکشی به سرش بزند…
تاکنون تو را به گل نشان نداده ام.
۱۶
از پنجره، باغ را نگریستم…
گلی نشکفته بود.
فهمیدم آن روز برایش لبخند نزده ای.
آخر وقتی که می خندی،
نجوای شکفتن غنچه ها را می شنوم.
۱۷
سحرگاهان،پیاله ی شیرم که پر از نور می شود..
می دانم که در این لحظه، نیمه عریان، از رختخوابت
بیرون می آیی.
۱۸
کندم صدایت را از قامت یک نی لبک..
نیستان، درختستانی شد از
نی و « قالهمهڕه.
۱۹
ماه راهنماییت می کند…
گل یک دستت را می گیرد و
پروانه دست دیگرت را،
وقتیکه به خانه ی من می آیی.
۲۰
زنی از دستش افتاد…
از آن زمان صدای شکستن قلبم را می شنوم.
۲۱
تو مملو از میوه ی جاودانگی هستی…
لیک،
چیزی که به من می بخشی،
فقط انار خودکشی ست.
۲۲
از تمام زنان زیبا،نشانی ات را می پرسم.
چرا که می دانم،زیبارویان جهان،
همه همسایه ی تو اند.
۲۳
تنها هم که باشم؛ دو تا قهوه سفارش می دهم.
مال من را، تو می نوشی و
مال تو را نیز من.
۲۴
گر تو نمی بودی،
کس نشانی گل و
منزل پروانه را نمی دانست.
۲۵
دست می کشم از همه چیز.
از برای تو،
مشغول تعریض
پل صراط هستم.
۲۶
برایت
چندی از آن را بدل می کنم به انگشتر
قدری را گردن آویز
کمی را النگو
از هر چه ماند نیز، شعر خواهم ساخت.
تاری از آفتاب را. دزدیدم.
۲۷
سوند باغ، شاخه ی درخت میوه.
دُم کبوتر، بال شعر بلند،
آستین پیراهنم، موی سرم.
فاصله ی میان من و مرگ.
تلاش می کنم همه چیز را کوتاه کنم.
۲۸
زرد زرر، لرز لرر…
تمام تن اش می لرزد.
برگ نورسته ای که
تندباد،
از شاخه ی درخت پیرش، جدایش کرد.
۲۹
شب همیشه سیاه پوش ست…
شاید در جنگ برادرکشی،
شهید شده باشد؛
همسرش.
۳۰
پیکر شهیدی که تشییع می شود،
دقیقه ای بر پا می ایستد
_باد._
۳۱
مالامال از فرشته و شراب و غلام…
لطفا کتابی همراه خود داشته باشید،
بهشت، کتاب درش نیست.
۳۲
صبح زود،
پنج میلیون سبو، می برم بالای کوه «گویژه»
خورشید که شکفت، از نور پُرشان می کنم.
غروب،
برفراز پنج میلیون خانه ی تاریک،
تقسیم شان خواهم کرد.
۳۳
به دنبال گله و چوپان و روستا سرگردان
از روز «انفال» تا قیامت؛
سگی.
۳۴
کبوتر پرواز کرد، جنگ سر راهش سبز شد.
در سوراخ کتابی، خود را مخفی می کنم.
با واژه ای آبی شروع می کنم.
چند حرفی تاریک، بر روی خود می کشم.
یا توی فنجانی می روم و
«گارفیلد»ی می شوم.
۳۵
بشکفتن گل و پاره گشتن پرده ی بکارت،
به سان هم می مانند.
لیک،
این یکی عطر می ریزد و
آن یکی خون!
قوبادى جه لیزاده
تک
تک
رووناکی،
۱
من جگه له؛
” خۆشمدهوێی “،
هیچ ئیشێکی دیکهم نییه.
۲
زۆر شت ههن ،دهمهوێ پێتی بڵێم..
بۆنموونه؛
خۆشمدهوێی.
……
۳
خۆزگه کتێب ، پهنجهره دهبوو..
ههرکه دهمکردهوه،
تۆم تیا دهبینی.
۴
چراکان لهخۆوه ههڵدهبن ،
کاتێ تۆ،
ناوی رووناکی دههێنیت.
۵
لهبهیانییهوه ههر خهریکی کۆکردنهوهی رووتیم..
ئاخر شهو،
گهڵایهکی زۆرت لێ رژابوو.
۶
گوڵفرۆش دوکانهکهی داخستووه..
لهوهدهچێ تۆ،
هاتبیته بازاڕ.
۷
ژوورهکهم سهرڕێژه له جوانیت ،
تهنانهت جێی دهنگیشم نابێتهوه.
ناچار، لهو دیو دهرگاکه دهنووم.
۸
ئیتر تائهبهد نایسڕم..
رووت رووت وێنهکهت،
بهئاوێنهی حهمامهکهوه،
جێماوه.
۹
لهپێشوازیتا گوڵ،پهپوولهیهکی سهربڕی..
گوناحه ،
ئیدی سهردانی باغ مهکه.
۱۰
که ژوورهکهم تژی دهبێ لهپهپووله..
دهزانم لهو ساتهدا،
تۆ هاتویته بهرپهنجهرهو
لهبهرخۆتهوه، گۆرانی دهڵیی.
۱۱
ئهستێرهیهک تۆ دهناسێت..
شهو دێته بهرپهنجهرهی ژوورهکهم و
به تیشک ناوت دهنووسێت
۱۲
باغ تژی له ویتهویتی گوڵ،
له ڕێژنه عهتری چۆلهکه.
دڵنیام تۆ،
بێرانهدا تێپهڕیویت.
۱۳
پهست و تهنیا دهڕوانینه یهکتری..
من ، بیری تۆ دهکهم.
ئهو ، بیری باغ.
من و ئینجانهکهی بهرامبهرم.
۱۴
تا مانگ لهجاران جوانتر بێت،
هاتوه سهر بهسینگت بکات.
تکایه پهنجهرهکه دامهخه.
۱۵
نهبادا بیر لهخۆکوشتن بکاتهوه..
تا ههنووکه تۆم نیشانی گوڵ نهداوه.
۱۶
لهپهنجهرهوه سهیری باغم کرد..
گوڵێک نهپشکوتبوو.
زانیم ئهورۆژه پێنهکهنیویت.
ئاخر که پێدهکهنیت،
گوێم له چرپهی پشکوتنی خونچهکانه.
۱۷
سبحهینان، که پیاڵه شیرهکهم پڕ دهبێ له تیشک..
دهزانم لهوساتهدا، نیوه رووت،لهناو پێخهفهکهتدا،
دێیته دهرێ.
۱۸
ههڵمکۆڵی دهنگت لهقهدی قامیشێک..
قامیشهڵان بوو به لێڕێک،
له شمشاڵ و قالهمهڕه.
۱۹
مانگ رێنماییت دهکات..
گوڵ دهستێکت دهگرێت و
پهپووله دهستێکت،
که دێی بۆ ماڵهکهی من.
۲۰
ژنێک لهدهستی کهوته خوار..
لهوساوه گوێم له هاڕهی شکانی دڵمه.
۲۱
تۆ پڕیت لهمیوهی نهمری..
لێ ،
ئهوهی بهمنی دهبهخشیت،
تهنیا ههناری خۆکوشتنه.
۲۲
لهههموو ژنه جوانهکان دهپرسم ، ماڵتان لهکوێیه.
ئاخر من پێم وایه ، ههموو ژنه نازدارهکانی دنیا،
دراوسێی تۆن.
۲۳
بهتهنیاش بم ، ههرداوای دوو قاوه دهکهم.
ئهوهی من ، تۆ دهیخۆیتهوهو
ئهوهی تۆش من.
۲۴
تۆ نهبوویتایه،
کهس موغازهی گوڵ و
ماڵی پهپوولهی پێنهدهزانی.
۲۵
واز لهههموو شتێک دههێنم.
بۆتۆ،
خهریکی بهرین کردنی،
پردی سیراتم.
۲۶
بۆتۆ ،
هێندێکی لێ دهکهم به بازن.
برێکی به ملوانکه
تۆزێکی به خڕخاڵ.
ئهوهی لێی مایهوه ، دهیکهم به شیعر.
تاڵکم لهزهردهپهڕ . دزی.
۲۷
سۆندهی باغ، لقی دارمێو.
کلکی کۆتر، باڵی شیعره درێژهکه
قۆڵی چاکهتهکهم. قژم.
مهودای نێوان من و مردن.
ههوڵ دهدهم ههموو شتێک کورت کهمهوه.
۲۸
زهرد زهر، چرچ چرج..
ههموو گیانی دهلهرزێ.
ئهوگهڵا ساوایهی،
رهشهبا،
لهلقی پیرهدارهکهی، کردهوه.
۲۹
شهو ههمیشه رهشپۆش..
رهنگه لهشهڕی براکوژیدا،
شههید بووبێت؛
هاوسهرهکهی.
۳۰
کهتهرمی شههیدێک تێپهڕ دهبێت،
دهقهیهک به پێوه دهوهستێت؛
-با-.
۳۱
لێوان لێو له فریشتهو شهراب و غیلمان..
تکایه کتێبێک لهگهڵ خۆتانا ههلگرن،
بهههشت کتێبی تیا نییه.
۳۲
بهیانی زوو ،
پێنج ملیۆن گۆزه ، سهردهخهمه سهر گۆیژه.
کهرۆژ ههڵات پڕیان دهکهم له تیشک.
ئێواره،
بهسهر پینج ملیۆن ماڵی تاریکدا،
دهیبهشمهوه.
۳۳
بهشوێن مێگهل و شوان و ئاواییدا وێڵ
لهرۆژی ئهنفالهوه تا رۆژی قیامهت؛
سهگێک.
۳۴
کۆترهکه ههڵفڕی، شهڕ گهیشته بهرقاپی.
لهقهدی کلۆری کتێبکدا ، خۆم حهشار دهدهم.
سهردهکهم به وشهیهکی ئاوی.
چهند حهرفێکی تاریک، دهدهم به خۆمدا.
یان دهچمه ناو ئینجانهیهک و
خۆم دهکهم به گوێفیل.
۳۵
پشکوتنی گوڵ و کردنهوهی پهردهی کچێنی ،
وهک یهک وان.
وهلی،
ئهمیان عهتر دهرێژێ و
ئهویان خوێن