شعری از میعاد دهقانی
Black fall
من آکورد سُل را باره می گیرم
نیستی و سِل من دوباره می گیرم
سیگار و سرفه
گیتار و سولفژ؛
آواز مرگ در گوش حنجره می پیچد
پنجره خمیازه می کشد
و قلب ها تنها در عکس سونوگرافی
می تپند.
من در کاناپه ته مانده ی غم دیروز را صرف می کنم :
می غمم
می غمی
می غمد
می غَ…میعاد می شوم دوباره
دو کبوتر در دل من عشق بازی می کنند
میعاد می شوم دوباره
من آکورد سُل را باره می گیرم
نیستی و سِل من دوباره می گیرم
سیگار و سرفه
گیتار و سولفژ؛
آوازِ کلاغِ پیر
عطرِ Black fall را
یعنی خزانِ تیره
یعنی سقوطِ سیاه
پخش در هوا..
کبوتر در صلح می میرد
چوپان به دور گله اش دایره می گیرد
من آکورد سُل را باره می گیرم
نیستی و سِل من دوباره می گیرم
سیگار و سرفه
گیتار و سولفژ؛
گرگ ها کراوات بسته و نبسته
با لباس پلوخوری
از راه می رسند
آواز آواز آواز
پرواز پرواز
غار غار غار
تا پار
پیرار،
سال به سال
چوپان بیمه می کند
به شرط سه گوسفند
گله اش را.
آوازِ امسال
آغازِ مرگ است
من آکورد سُل را باره می گیرم
نیستی و سِل من دوباره می گیرم
سیگار و سرفه
گیتار و سولفژ؛
طنین چنگال در ظروف نقره
و چوپان بیمه می کند
به شرط خود
گله اش را.
امسال،
سالِ سیاه
سالِ سقوطِ بزرگ
سالِ وفاتِ صلح
در گلویِ گرگ!
من سِل
من سُل سیگار
گیتار میعاد می شوم دوباره سولفژ
سُرفه