شعری از پرسی شلی ترجمه: مستانه پورمقدم

شعری از پرسی شلیMastaneh Pourmoghaddam

ترجمه: مستانه پورمقدم

گلی که امروز می خندد

 

 گلی که امروز می خندد

فردا می پژمرد؛

هر آن چه که خواهان ابدیت اش هستیم

دلخوش مان می کند  و سپس می گریزد.

به راستی لذت این دنیا چیست؟

آذرخشی که شب  را به سخره می گیرد،

روشنایی اش  پایدار نیست.

 

نیکی، چه سست و زود گذر است!

و دوستی چه  دیر یاب!

عشق،  چه شادمانی اندکی می فروشد

برای نومیدی مغرورانه

 گرچه دیری نمی پایند، اما ما

 لذت شان و هر آنچه را که از آن خود می دانیم

تا ابد زنده نگاه می داریم.

 

تا  آن هنگام که آسمان آبی وروشن است،

تا آن هنگام که گلها شاداب  وبا طراوت اند، 

و دیدگان پیش از شب در تقلای آنند که

شادی روز را بر پا کنند؛

آن هنگام که ساعات کند و دیرگذر شتاب می گیرند،

تو غرق در رویا

از خواب خود

بر می خیزی و گریه سر می دهی.

The Flower That Smiles Today

 

The flower that smiles today

         Tomorrow dies;

All that we wish to stay,

         Tempts and then flies.

What is this world’s delight?

Lightning that mocks the night,

    Brief even as bright.

Virtue, how frail it is!

         Friendship how rare!

Love, how it sells poor bliss

         For proud despair!

But we, though soon they fall,

Survive their joy and all

    Which ours we call.

Whilst skies are blue and bright,

Whilst flowers are gay,

Whilst eyes that change ere night

         Make glad the day,

Whilst yet the calm hours creep,

Dream thou – and from thy sleep

    Then wake to weep.

by Percy Bysshe Shelley.

.

اشتراک گذاری:

مدیریت سایت

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید