ندیدم. با همهْ ندیدنهای این سال چه کنم. ندیدم یا نخواستم که ببینم؟ آیا میشد چیزی را که همهجاست ندید؟
بعضی چیزها آنقدر به چشم میآیند که ندیدنی میشوند. مثل روشنی، که از بس که هست، ندیدنی میشود.
ما سالی را بین دیدن و نادیده گرفته شدن گذراندیم… و زندهایم هنوز!در سالی که گذشت میل آوانگاردها در انتشار کم بود. کمتر هم شد.
سال جدید را میخواهیم به دیدن ندیدنیها بپردازیم. اول آنکه سلسله نشستهای حضوری آوانگارد را به زودی شروع میکنیم و خبر زمان برگزاری را برای دوستانِ مخاطب و شاعر و نویسنده در صفحه اینجا و اینستاگرام به اشتراک خواهیم گذاشت.
دوم اینکه ممنون حبیب هستیم که صمد بزرگ و نازنین را با ما به اشتراک گذاشت. جناب صمد طاهری! او از آن قلمهاست که کلماتش نادیدنیست. این شماره ویژهی اوست و داستانهای او. قلمش سبز و مانا!