«ازهای من» از علی نقویان (نثر)

«ازهای من» از علی نقویان (نثر)

ازهای من

از تو سخن از به ارامی
از تو سخن از به تو گفتن
…….
(رویایی)

تعریف منطقی از ، از مشکل است. کلی گویی است و شاید بتوان گفت از ، معنای مستقل ندارد و این کلی گویی علاوه بر اینکه باعث می شود ذهن خواننده از معنای اصلی دور شود ، نیز در بیان آن پرسشی صورت نپذیرد . و به خاطر عدم طرح پرسش ماهیت از مدتهاست ناشناخته باقی مانده است.
از ، از گذشته اینطور تعریف شده : حرف اضافه ، حرف مستقل ، اضافه بی کسره و رابط بین واژه ها ، رابط زمان و مکان و نهایتا آمدن اسمی بعد آن به جهت ساختار متممی و …. تعاریفی از این دست .
تعاریفی قرار دادی که با ارائه مفاهیمی از پیش تعیین شده و مبتنی بر نقش دستوری آن باعث شده تا از از ، غریبه ای بسازد که مثل اسم در متن درخشان نباشد. بی معنا و صرفا وضعیتی چفت و بستی داشته باشد. انرژی نداشته و خواننده در معنایش مشارکت نکند و این باعث شده تا بیشتر اوقات دیده نشود . یک بعدی شکل گرفته و به جهت یکنواختی در روابط واژه ها و زمان و مکان یکنواخت والکن باقی بماند.
حتی در گذر زمان که کلمات معنای کلاسیک پیدا کرده اند و یا موقعیت معنایی آن ها دستخوش تغییرات بوده است ، از ، همچنان از باقی مانده است.
رویکردش مثل پیاز در شعر شیمبورسکا است :
پیاز چیز دیگری است
دل و روده ندارد
تا مغز مغز پیاز است
تا حد پیاز بودن
پیاز بودن از بیرون
پیاز بودن تا ریشه
……
رویکرد از ، جدای از پیچیده گویی و ارتباط نادرست آن با مخاطب است. مخاطب ، از را مثل یک جز نهادینه شده و درونی پذیرفته است. مثل پلک بر رو ی چشم . از نمی تواند نباشد ولی تا کنون مستقل نبوده و مثل اسم نمی تواند به تنهایی پدیدار شود و و در طول جمله و در قسمت های مختلف متن متفاوت سرک بکشد . از ، مفهوم منطقی ندارد و نمی تواند استعاره شود تا جنبه های جدیدی از زندگی مارا مشخص کند و یا روش جدیدی از دیدن را یادمان بدهد.
با اینحال ، در شعر مدرن ، از تلاش می کند ابزار و امکاناتی که ندارد را به شیوه ای جدید تعریف کند ، و خارج از قواعد از پیش تعیین شده حرکت کند . مثل کلمات در گذر زمان نخ نما نشود و رویکردی متفاوت و لیبرال به متن بدهد.
رویکردی که منجر به مشارکت خواننده ومتن شود و فارغ از پیچیده گویی ، به جهت ایجاد کثرت معنایی و تاویل گرایی به کژتابی رو بیاورد و نه به عنوان رابط زمان و مکان در متن که به عنوان چرخش زمان و مکان نقش ایفا کند.

در زندگی دوگانه ام
یکیش مرده بودم و چیزی بخاطر ندارم.
یکی دیگر
من بود و مجموعه ای از من های دیگر .
تعدادی از
و تعدادی از ، ازهای دیگر……..
………
علی نقویان