سه شعر از عابد کریمی
سه شعر از عابد کریمی
شعر اول:
عروس کولی
کولی شده ای
یا بودی؟
پای حنابسته
بر سنگ فرش شلوغ
با هر تنه
از تیله ی چشمانت سرمه می ریزد
تمامش کن
چین های دامنت را
در بقچهی جادوییت
کافی ست
دست ببری
به حریر سفید دنباله دار
موج می زند
زیر نور چلچراغ ها
راهروی مرمر
با پیکره های عاج
در دست حنا بستهی
ساقدوش هایت
شعر دوم:
پالتو ی خزدار
روی بند
به خلوت ایوان
خزهای پالتوی خیس را
می چکی
با
عطر شبانه ای
در گیلاس
شعر سوم:
خوراک تو
شور که نه
خوش نمک است
چشم هایت
با گونه های برشته
و لب های گوشتی
تا بنا گوش
زبان دراز است
خوراک لذیذی که
برایم
سرو کرده ای