چند شعر از دایان دی پریما و جنبش بیت/ ترجمه: حسین مکی زاده
Diane Di Prima
یکی از معدود زنان جنبش ادبی “بیت”، که به
شهرت خاصی رسید و مطمئنا یکی از باارزش ترین زنان این نهضت محسوب می شود.
در ۱۹۳۴ در نیویورک به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات
در روستای گرینویچ به تاثیر از جنبش های نوظهور جوانان بیت نوعی زندگی بوهمی را تجربه کرد. سبکی که ویژگی و
منش نسل بیت محسوب میشود. از مهمترین و تاثیرگذارترین فعالیتهای ادبی وی انتشار ماهانه
آثار شاعران جنبش بیت بود که از سال ۱۹۶۰ تا اواسط دهه ۷۰ ادامه داشت. آثار عاشقانه
وی و به ویژه از جمله ماندگارترین اشعار این جنبش محسوب میشوند.
اشعار زیر
از مجموعه “نامه های انقلابی” انتخاب شده اند. مجموعه اشعار
اعتراضی که از دوره جنگ ویتنام تا جنگ اول
خلیج فارس و جنگ افغانستان را دربرمی گیرد. در این مجموعه همچنین چندین شعر
اعترافی، تک گویی و حتی تغزلی نیز آمده است آن گونه که خود شاعر می گوید این اشعار
نوعی لیریسم انقلابی را آشکار کرده اند.
نامه انقلابی ۴۹
…هر بدن کرخت و بیحس و فرسوده یک زندانی سیاسی است
…هر بچه مدرسهای یک زندانی سیاسی است
هر وکیل در زندان یک زندانی سیاسی است
هر دکتر مغزشویی شده یک زندانی سیاسی
هر زنخانهدار یک زندانی سیاسی
هر معلمی که از بین لبهای غمگیناش دروغ تحویل میدهد
یک زندانی سیاسی است
هر همجنسگرا یک زندانی سیاسی
هرمعتادی یک زندانی سیایی
هر زندانی یک زندانی سیاسی
هر زنی یک زندانی سیاسی است
هر زنی یک زندانی سیاسی است
تو در تن پر تنش خودت یک زندانی سیاسی هستی
تو در ذهن سخت و سنگیات یک زندانی سیاسی هستی
تو که پابستهٔ پدر و
مادری یک زندانی سیاسی هستی
تو که در گذشته اسیری یک زندانی سیاسی هستی
خود را آزاد کن
خود را آزاد کن
من که اسیر عادت عصبیام زندانی سیاسیام
من که اسیر عادات هذیانیام زندانی سیاسیام
من که اسیر عادت ترس و هراسام زندانی سیاسیام
من که اسیر احساسات احمقانهام زندانی سیاسیام
آزادم کنید
مرا آزاد کنید
کمککنید آزادم کنید
خودت را آزاد کن
خودتان را آزاد کنید
کمک کن آزادم کن
همهزندانیانسیاسی را آزاد کنید
مسیحرا آزاد کنید
ژاندارک را آزاد کنید
گالیله، جوردانوبرونو، مایستر اکهارت را آزاد کنید
سقراط را آزاد کنید
ساکو و وانزتی را آزادکنید
رییس جمهور نیکسون را آزاد کنید
همه زندانیان سیاسی را آزادکنید
همهزندانیان سیاسی را آزاد کنید
هر معتاد ماریجوانا زندانی سیاسی است
هر مردسربراه یک زندانی سیاسی است
هرکلاهبردار یک زندانی سیاسی است
هر فاحشه، جاکش، قاتل، یک زندانی سیاسی است
هر بچه عصبانی که پنجره می شکند یک زندانی سیاسی است
همه زندانیان سیاسی را آزادکنید
همهزندانیان سیاسی را آزاد کنید…
نامه انقلابی ۱۲
کانون آفرینش کانون ویرانی است
کانون آفرینش هنری کانون خودویرانگری است
کانون آفرینش سیاسی کانون ویرانی بدن است
بدن در آتش است، چروکیده در پیچ وتابی هراسناک
چربی در آتش است، فرو چکیده جلز و ولز کنان
استخوان ها در آتش اند ترک خورده
فاش کنندۀ هیروگلیف ظریف مکاشفات
ذغال
بوی گیسوانِ سوزانت را ترانه کرده است
برای هر انقلابیگری باید ویرانگری خودش را بخواهی
ریشه دار گویی که درگذشته اراده کردهای به ویرانی.
نامۀ انقلابی ۷۷
سرود ناکوک
در شب جنگ
مرکز قلب من ترانۀ عربی است.
بافته بر تاروپود دلم چندان که
یارای از ریشه کندنش نیست
و این ترانۀ معشوق، دیگری است
دیگری چون خدا،
یکسره دربارۀ نور است
و هرگز خواندنش را به آخر نمیبریم
ریشه مغزم
(ساقه اصلی و مغز استخوان)
درخت زندگی است
داستانی که همه می.دانیم
قصه سفر و بازگشت
یکسره دربارۀ نور است
و هرگز گفتنش را تمام نمیکنیم
من از ریشه برکندن این درخت نتوانم
و نه این ترانۀ قلبم را از بیخ برکنم
نه میتوانم این دو را با هم
در جنگ ببینم در تکتک سلولهایم
این شعر منثور است و تعلیمی
عطرهای لبنان را به یاد می آورد، لاجورد ایرانی
کوهها، زیگوراتها، نردبانهای معراج،
کلبهای در بیابان که همچون ‘جسم او’
واردش شدیم.
اساس بینش ما نور و تاریکی است
اهریمن و اهورا
دو نیمکرۀ مغز، یا یین و یانگ
انعکاس نقاشی ترکستان در غارهای شمال چین
حکاکی چشمهای مانی براستخواننگاشتهها
توان بریدن پرتو نور از چشمهایم نیست
یا سایهای بافته از پیچوخم مغزم
رقص آیچینگ
رقص صعود ستارههاست
ریاضیات زند اوستا
هندسۀ ایفه۱
تنها یکی خورشید است که دارد برمیخیزد
شمایل طلایی آن باکرۀ سیاه
میایستد بر سنگ دروازۀ تاشکند
درههای گلسرخ شامبالا
رویاهای مان را تسخیر کردهاست.
اسکلتی ایستاده آنجاست؟
میبینی؟
حتی اگر گیاهان برای هم هشدار بفرستند
حتی اگر میگوها در مرگ هم عزا بگیرند
چشمان من ازمیان ده هزار صورت عرب
خیره میمانند به گوزنی
که بر جمود نعش کُرّۀ یکسالهاش
خرخرکنان پوزه میمالد.
تنها یکی خورشید است که دارد برمیخیزد
بسی نیرومند در برهوت ذهن ما.
ما را از برهوت حرص در امان بدار
برهوت نفرت
برهوت نومیدی
برهوت ناامیدی بیترانه، بیتصویر
ما را از برهوت بیبرگشت در امان بدار
آن ترانۀ عربی از غار کوه بیرون زد
آن نقرۀ خوش-نقش در آفتاب درخشان
“عشق، آری، عشق، زن، و
کندوکاوِ یکدیگر
هزاران سال…”
کندوکاوِ تفاوتها
بگذار مردان طلاپوش و زنان
در برق پوست سیاه
بر دروازۀ سنگی برقصند
در شیپ راک، نیوگرنج، تاشکند۲
بگذار تا بر دشتهای آفریقا
خدایبانو دوباره گذر کند
اوریشا هوا را روشن میکند۳
تنها یکی خورشید است که دارد برمیخیزد
باشد که شفتالوهای سمرقند
در اوکاناگان۴ شکوفه دهند.
ترجیع:
ما هیچ نبوده که خواهیم بود
از اسطورهها هیچ یک بسنده نیست
بیا تا پای آن درخت نقشۀ یکدیگر را بخوانیم
جایی که آن ترانه
در تمام جهتها جاریست.
۱- ایفه، Ife
شهری باستانی با معماری چشمگیر در غرب آفریقا که بنابه
معتقدات قوم یوروبا، این شهر را خدایان ساختند.
۲- شیپ راک، نیوگرنج، تاشکند، نام سه منطقه با آثار
سنگی طبیعی و پیش از تاریخ:
shiprock
صخره سنگی عظیم و تک افتاده در نیومکزیکو، به بزرگی
یک کشتی غولآسا
newgrange
محوطه سنگی
و تقویم ابتدایی پیش از تاریخ در ایرلندع
۳- اوریشا orisha
خدایی که شکل بشر یافته، یا روحی خدایی در طبیعت، از
معتقدات اسطورههای افریقا در نیجریه، غنا، بنین و توگو.
۴-اوکاناگان، okanagan
منطقهای در کانادا که به پرورش میوه معروف است از
استان بریتیش کلمبیا.
نامۀ
انقلابی ۶۸
ترانۀ زندگی
باشد که
درخشندگیها یکسره درخششِ خود ما شناخته شود.
کتاب تبتی مردگان
صدای ناهنجارِ پرندگانِ کوچک در صبحدم
باشد که ادامه یابد
گلهای چسبندۀ میمون بشنِ تپههای قهوهای
عریان
باشد که ادامه یابد
مزۀ تلخ خرفۀ زمستانی زودرس۱
باشد که ادامه یابد
نوای موسیقی در خیابانهای شهر در شب تابستان
باشد که ادامه یابد
قهقهۀ خنده بچهها بر پشت بامها، بر راهپلهها در
کنارۀ رود در برف
باشد که ادامه یابد
فریادِ پیروزمندانۀ نوزاد
باشد که ادامه یابد
سکوتِ ژرفِ جنگلهای استوایی
باشد که ادامه یابد
زهدِ بی پیرایۀ جنگلنشینان
باشد که ادامه یابد
چرخش و پیچشِ جفتگیری والها در اقیانوس فیروزهای
باشد که ادامه یابد
شستوشوی شلختهوارِ پلیکان در کنارههای بیموج
باشد که ادامه یابد
مردمکِ خیرۀ انسان، بهتزده از گذرِ اعصار در یک سحابیِ خیره به او
باشد که ادامه یابد
برفِ نو بر کوهسار
باشد که ادامه یابد
چشمانِ مشتاق، نور شفافِ سالخوردگی
باشد که ادامه یابد
آیینهای زایش و نامگذاری
باشد که ادامه یابد
آیینهای تعلیم
باشد که ادامه یابد
آیینهای گذار
باشد که ادامه یابد
عشق در صبحدم، عشق در آفتابِ ظهر
عشق در شامگاه میانِ جیرجیرکها
باشد که ادامه یابد
قصههای بلند کنارِ آتش، کنارِ پنجره، در مه، در
گرگومیش روی تپه
باشد که ادامه یابد
عشق در تاریکی نیمه شب، شوقوشور یکی عشقِ دیرین
باشد که ادامه یابد
موسیقی شبانه
باشد که ادامه یابد
خرخرِ اسب به گاهِ جفت گیری، زرافه، ناز و نوازش
پلنگ برفی
باشد که ادامه یابد
بدون پلیس
باشد که ادامه یابد
بدون زندانها
باشد که ادامه یابد
بدون بیمارستانها، داروهای مرگ: آنفلوآنزا و واکسناش
باشد که ادامه یابد
بدون دیوانه خانهها، ازدواج، دبیرستانهایی که
زنداناند
باشد که ادامه یابد
بدون امپراتوری
باشد که ادامه یابد
به خواهری و زنانگی
باشد که ادامه یابد
میان جنگهایی که میآید
باشد که ادامه یابد
به برادری و مردانگی
باشد که ادامه یابد
اگرچه زمین از دسترفته
باشد که ادامه یابد
در تبعید و در سکوت
باشد که ادامه یابد
با فریب و عشق
باشد که ادامه یابد
آنسان که زنان ادامه میدهند
باشد که ادامه یابد
تا نفس برمیآید
باشد که ادامه یابد
تا ستارهها میپایند
باشد که ادامه یابد
باشد که مهربانانه تا کند با ما باد
باشد که نامهایمان را به یاد بسپارد آتش
باشد که بهاران سررسد، باران دوباره ببارد
باشد که سبز بروید خاک، لغزشهایمان را ببلعد
ما دست به کاریم
باشد که ادامه یابد
آن دگردیسی بزرگ
باشد که ادامه یابد
زمینی نو و
آسمانی نو
باشد که ادامه یابد
باشد که ادامه یابد.
- خُرفِۀ زمستانی(کاهوی معدنچیان Minners Lettuce) گیاهی دارویی از خانوادۀ میخکسانان.
From REVOLUTIONARY LETTER
Every lawyer in his cubicle a
political prisoner
Every doctor brainwashed by AMA a
political prisoner
Every housewife a political prisoner
Every teacher lying thru sad teeth a
political prisoner
Every indian on reservation a
political prisoner
Every black man a political prisoner
Every faggot a political prisoner
Every numb and dull and eroded body
is a political prisoner
Every junkie a political prisoner
Every prisoner a political prisoner
Every woman a political prisoner
Every woman a political prisoner
You are political prisoner locked in
tense body
You are political prisoner locked in
stiff mind
You are political prisoner locked to
your parents
You are political prisoner locked to
your past
Free yourself
Free yourself
I am political prisoner locked in
anger habit
I am political prisoner locked in
greed habit
I am political prisoner locked in
fear habit
I am political prisoner locked in
dull senses
I am political prisoner locked in
numb flesh
Free me
Free me
Help to free me
Free yourself
Help to free me
Free yourself
Help to free me
Free all political prisoners
Free Jesus Christ
Free Joan of Arc
Free Galileo & Bruno & Eckhart
Free Sacco & Vanzetti
Free President Nixon
Free all political prisoners
Free all political prisoners
Every pot smoker a political prisoner
Every holdup man a political prisoner
REVOLUTIONARY LETTER #12
Every forger a political prisoner
Every whore, pimp, murderer, a political prisoner
Every angry kid who smashed a window a political prisoner
Free all political prisoners
Free all political prisoners …
the vortex of artistic creation is the vortex of self
destruction
the vortex of creation is the vortex of destruction
flesh is in the fire, it curls and terribly warps
fat is in the fire, it drips and sizzling sings
the vortex of political creation is the vortex of flesh
destruction
bones are in the fire
subtle hieroglyphs of oracle
charcoal singed
the smell of your burning hair
they crack tellingly in
for every revolutionary must at last will his own
destruction
rooted as he is in the past he sets out to destroy.
REVOLUTIONARY LETTER #68
LIFE CHANT
may
it come that all the radiances
will
be known as our own radiance
—
Tibetan Book of the Dead
cacaphony of small birds at dawn
may it continue
sticky monkey flowers on bare brown hills
may it continue
bitter taste of early miner’s lettuce
may it continue
music on city streets in the summer nights
may it continue
kids laughing on roofs on stoops on the beach in the
snow
may it continue
triumphal shout of the newborn
may it continue
deep silence of great rainforests
may it continue
fine austerity of jungle peoples
may it continue
rolling fuck of great whales in turquoise ocean
may it continue
clumsy splash of pelican in smooth bays
may it continue
astonished human eyeball squinting thru aeons at
astonished
nebulae who squint back
may it continue
clean snow on the mountain
may it continue
fierce eyes, clear light of the aged
may it continue
rite of birth & of naming
may it continue
rite of instruction
may it continue
rite of passage
may it continue
love in the morning, love in the noon sun
love in the evening among crickets
may it continue
long tales by fire, by window, in fog, in dusk on the
mesa
may it continue
love in thick midnight, fierce joy of old ones loving
may it continue
the night music
may it continue
grunt of mating hippo, giraffe, foreplay of snow leopard
screeching of cats on the backyard fence
may it continue
without police
may it continue
without prisons
may it continue
without hospitals, death medicine : flu & flu
vaccine
may it continue
without madhouses, marriage, highschools that are
prisons
may it continue
without empire
may it continue
in sisterhood
may it continue
thru the wars to come
may it continue
in brotherhood
may it continue
tho the earth seem lost
may it continue
thru exile & silence
may it continue
with cunning & love
may it continue
as woman continues
may it continue
as breath continues
may it continue
as stars continue
may it continue
may the wind deal kindly w/us
may the fire remember our names
may springs flow, rain fall again
may the land grow green, may it swallow our mistakes
we begin the work
may it continue
the great transmutation
may it continue
a new heaven & a new earth
may it continue
may it continue
REVOLUTIONARY LETTER #77
AWKWARD SONG ON THE EVE OF WAR
The center of my heart is Arab song.
It is woven around my heartstrings
I cannot uproot it.
It is the song of the Beloved as Other
The Other as God, it is all about Light
and we never stop singing it.
The root of my brain
(the actual stem and medulla)
is the Tree of Life.
It is the story we have all been telling
The story of the journey and return
It is all about Light
and we never stop telling it.
I cannot uproot this Tree from the back of my head
I cannot tear this Song out of my heart
I cannot allow the two to war in my cells.
This is a prose poem and it is didactic
It remembers the perfumes of Lebanon, lapis of Persia
The mountains, ziggurats, ladders of ascent
The hut in the field we entered as Her body.
The fabric of our seeing is dark & light
Ahriman / Ahura the two lobes
of the brain. Or yin and yang.
The paintings of Turkestan echo in caves
of North China. The Manichee’s eyes are carved
in Bone Oracles.
۱۰۹
I cannot cut the light from my eyes
or the woven shadow from the curves of my brain.
The dance of the I Ching is the dance of the star tide
Mathematics of the Zend Avesta
Geometries of Ife
There is only one Sun and it is just rising
The golden ikon of the Black Virgin
stands at the stone gateway of Tashkent.
The flowering valleys of Shambhala
haunt our dreaming.
What skeletons stalk there?
Do you see?
If even the plants send out warnings to each other
If even the brine shrimp mourn each other’s passing . .
.
My eyes stare from ten thousand Arab faces
A deer sniffs at the stiffening corpse of her yearling.
There is only one Sun and it is rising
It is much too strong in the desert of our minds.
Shield us from the desert of greed
The desert of hate
Shield us from the desert of chauvinism
Le désert désespèré
Desperate desert of no song, no image
Shield us from the desert of no return
That Arab song burst out of mountain cave
That fine-worked silver glisten in the sun
Loving, yes, loving, woman, and
digging on each other
thousands of years,
digging the differences. . . .’
Let the gold-clad men and women
dark skins gleaming
dance at the stone gates :
Shiprock, New Grange, Tashkent
Let the goddess walk again on the African plains
The Orisha brighten the air
There is only one Sun and it is rising.
May the peaches of Samarkand bloom in the Okanagan.
Reprise :
There is nothing we have been that we will be
None of the myths suffices.
Let us read each other’s maps at the foot of the Tree
Where the stream of Song moves out in all directions.