دو شعر از زبیده حسینی

دو شعر از زبیده حسینیزبیده حسنی

شعر اول:

مثل ” ط ” / اول طنابی که از آن بالا رفته ای
گیر کرده ام میان ِخودم
و هی کش می آیم از دست / از کمرگاه
و هی سرم تاب می خورد برای نمردن
پس این خیال ناب چه بود
که خواب می نویسم و مرگ را
به آینه می برم
مبادا
یکی از آن همه ام را
به چهار پایه بسپارند

شعر دوم:

دلایل ِ تو بر می گردد به توپ  /  پایی  که می دهی به کودکی ام

 به رودخانه ای ،   که رام ِ بزرگ سالی ات ، بر ریشه های درختان رو به رو ست

دلایل از تو بر نمی گردد  

 و گِرد  چشم های مرا  دور می زند

و گِرد

  تمامی باز ی ها را

سیب ها را

که باز ادامه …

من  اما

 به ادامه ی رود  اگر توانم بود / چاقو نمی شدم که پاره کنم ریسمان ها را / و برخلاف جریانی همیشگی شنا

 که اگر بلد بشوم ، می توانم / با چند پری / با چند ماهی زیباتری

به ساحلی که شانه ی لرزان تو کج می کند ،  بیفتم

دلایل تو بر می گردد به ترس / وقتی ادامه ،  شکل ِ دیگرِ مردن بود

وقتی که شکل /  لمس ِ نبودن را  / بر ضلع ِدیگر میدان قدم می زد

بر روی دست های خیابان به چشم برگشتی

شکلی که دیگران ِ مرا در سایه روشن ِ یک نقطه می چرخاند

  به آن دلیل برگشتی

و پخش شدی /  و بخش ناشدنی

تا متن های دردم را

بر عکس ِ متن بنویسی

اشتراک گذاری:

مدیریت سایت

عضویت در خبرنامه

درخبرنامه ما عضو شوید

2 پاسخ

  1. شعرهای خوبی خواندم، البته از خانم حسینی همیشه باید توقع شعرهای خواندنی داشت، چون همیشه کارکرد متفاوتی با کلمات دارند. لذت بردم!

  2. فوق العاده بود بعد از مدتها متنی خوندم که واقعا به دلم نشست.وچه خوش هم نشست.مرسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *