پیشگویانی که بشارت برهنگی دادند
انگار آنها هم نمیدانستند که ما دانههای انگوری هستیم که اگر زمانی خاکمان کنند به شکل
عطرهایِِ عتیق
در سنگوارهی لامسه
و کلماتِ تهیدست
– با ح یِِ حُطامِ توامان –
درو – دَلوِ*
تن می زنم به ابر و
در سینه ام _ داغ
نم نم باران یک روز مه گرفته است
خزه های ازلی_ابدی
مرغان دلاور دریا بر
او
اندوهى ملایم است
در نگاه
اندوهى ملایم است
در صدا در لبخند
آن زن صدایش
محو است
خیاطى…
دسترسی سریع
لینکهای مفید
راهنمای خدمات
نشانی ما
تلفن های تماس