رفتن به بالا
  • شنبه - 14 خرداد 1401 - 17:48
  • کد خبر : ۷۸۰۸
  • چاپ خبر : معرفی کتاب/  نگاهی به نقش ترانه در رمان «خیابان بهار آبی بود»

معرفی کتاب/ نگاهی به نقش ترانه در رمان «خیابان بهار آبی بود»

.

.

.

همه ی ما در گوشه ای از قلبمان یک خیابان بهار داریم که هیچ وقت فراموش نمی شود؛ هر نشانه‌ای، سروده‌ای یا ترانه‌ ایی آنها را به طرف خیابان بهار سوق می‌دهد ؛ مانند انگشت ششم به گفته‌ی زنده یاد هوشنگ گلشیری، همان یک تکه گوشت اضافی می‌شود نمازخانه کوچک ، بنابراین رهیافت نشانه شناختی به نقش ترانه و شعر حاکی از آن است که مخاطب میان درک زبانی اشعار و مضامین و درون‌مایه‌ی آن به نگرشی قابل قبول رسد و افزون بر آن از سلطه‌ی عدم آگاهی و شعور به بنیان واقعیت و پیش داوری‌هایی که هم جهان‌بینی و هم نظام ارزش‌های حاکم بر جامعه را تشکیل می‌دهد رهایی یابد.

در شعر اعتراضی قصه‌ی دختران ننه دریا شاملو که تحت تاثیر حوادث سیاسی و اجتماعی است، گاهی رنگ امید گاهی رنگ یاس را می‌بینیم. چرا که اشعاری بودند محصول لزوم و اقتضا در آن سال‌های سیاه و فضای خفقان‌آور؛ قصه ی دختران ننه دریا حامل پیامی‌ست برای تمامی انسان‌های آزاد طلب که در دنیایی سرشار از ناامیدی و دل‌مردگی محصور گشته اند؛ دنیایی که در آن به جای سار و قناری، عنکبوت و جغد فرمانروای شب هستند.

شعر جمعه شهیار قنبری با صدای فرهاد مهراد نیز، آشکارا به هرج و مرجی اشاره دارد که فریاد یاس سر می‌دهد، شک و تردید نسبت به منزلت حقیقی تجربه‌ی زندگی به نقطه‌ی اوج خود رسیده است بنابراین نویسنده در پی آن می‌باشد که پریشانی‌های مردم و اندیشه ی عصر حاضر را در قلمروی شعر نشان دهد تا هم بر عینیت عقلانی خواننده بیافزاید و هم ما را متوجه این حقیقت سازد که شعر از فاجعه‌ی انحطاط و ارزش‌زدایی از جهان محفوظ مانده، پس می‌شود در فرایند کشف حقیقت بر امکانات شعری اطمینان حاصل کرد.

نکته‌ی اصلی در شگرد روایت آتش پرور ، درجه‌ی تاکید گذاردن و آگاهی‌ست که در الگوی شعری پرورش یافته و به گونه‌ای ژرف سطح زبان را در نثر متعارف کاویده تا چیزی بیابد و جان تازه‌یی به زبان رمان بخشد.

آتش پرور در این رمان، گشودن چشم‌ها را به سویه‌های جدیدی از واقعیت و به امکانات نو سوق داده تا هم نقش ترانه و سروده‌ها را در ابعاد جامعه شناختی نشان دهد و هم از حیث خمودگی اجتماع آن زمان در آفرینش‌های شعری پرده بردارد، چرا که در شعر، زبان به نحوی تردیدناپذیر انسجام می‌یابد چنانکه همه چیز را در برمی‌گیرد.

بدیهی است آتش پرور با آگاهی هنرمندانه‌ی خود ، دریافته زبان شعر که به گونه‌ایی تصنعی خلق می‌شود، زبانی‌ست مستقیما بر نیت شاعر استوار و وجهه‌ای بیگانه و منحصر بفرد که می‌تواند نقصان‌های نثر را تعدیل دهد.

به عبارتی سروده‌ها و ترانه‌ها در حین داشتن بیانی واضح سرشار از معنا و مفهوم‌اند و در لایه‌های اعتراضی هر روزی از تاروپود اجتماعی اعصار و دوره‌های گوناگون گذشته را به تملک خود درآورده‌اند.

این گونه است که چنین گفتمانی به دلیل ناتوانی در انطباق خود با مضمون مورد نظر، نوعی از فلسفیدن بر شعر و ترانه‌هایی را برای مخاطب پیش می‌کشد .

آنچه در خط سیری این نثرپرداز به عنوان شخصیت آفریننده‌ی اثر محفوظ نگاه داشته شده؛ چندپارگی و لایه‌بندی شدن زبان به انواع ادبی، حرفه‌ها، جهان بینی‌ها، گرایش‌ها، فردیت‌ها در اشکال شعری آواهای تاریخی با ترجمان موضع اجتماعی بر گرایشات و نوسات جو حاکم
بازتاب داده شده است .

“فردا تو می آیی”

نقش ساواک و خشم انقلابی، خس‌خس آزادی را که در هر قلب تپنده‌ایی یافت می‌شد با بیگانگی و ناامیدی بروز می‌دهد. شیوه‌ایی برای تفسیر و حیات ایدئولوژیکی-اجتماعی که با یکدیگر هم‌زیستی داشتند.

“کوچه ها به رنگ سیب سرخ شده‌اند
زمستان و سیب؟

.
چنین می‌نماید نخستین گام برای درک و بازیابی متن این است که فکر کنیم متن روبه روی ما را به جهانی ارجاع می‌دهد که بدون کاربرد کنایه، واقعی بودن آن را تصریح کنیم که الگوهای رفتاری بعضا از سنخ کارگری، واقعی‌نمایی را درسطح روایت تشدید می‌بخشد و ما با درایت بیشتر در تعبیر و خوانش روال‌های همیشگی متن را درمی یابد.

آتش پرور از طریق گنجاندن برخی اشعار و ترانه‌ها در رمان خود به مخاطبانش این امکان را داده که به تمامی تردیدهای ممکن در خوانش متن را تحقق بخشند .

به عبارتی وی در نثر روایتی برای انطباق با یک حقیقت بدیهی از ترانه و سروده‌هایی عاریت گرفته و در متن رمان خیابان بهار آورده تا بتواند آنها را به سطح دغدغه های روزمره‌ی بشر پیوند دهد و هم نوعی روال بازیابی وجودی را با واقع‌نمایی آن عصر خاص پیش روی مخاطب نهد.

الهام عیسی پور

.

.

.

همه ی ما در گوشه ای از قلبمان یک خیابان بهار داریم که هیچ وقت فراموش نمی شود؛ هر نشانه‌ای، سروده‌ای یا ترانه‌ ایی آنها را به طرف خیابان بهار سوق می‌دهد ؛ مانند انگشت ششم به گفته‌ی زنده یاد هوشنگ گلشیری، همان یک تکه گوشت اضافی می‌شود نمازخانه کوچک ، بنابراین رهیافت نشانه شناختی به نقش ترانه و شعر حاکی از آن است که مخاطب میان درک زبانی اشعار و مضامین و درون‌مایه‌ی آن به نگرشی قابل قبول رسد و افزون بر آن از سلطه‌ی عدم آگاهی و شعور به بنیان واقعیت و پیش داوری‌هایی که هم جهان‌بینی و هم نظام ارزش‌های حاکم بر جامعه را تشکیل می‌دهد رهایی یابد.

در شعر اعتراضی قصه‌ی دختران ننه دریا شاملو که تحت تاثیر حوادث سیاسی و اجتماعی است، گاهی رنگ امید گاهی رنگ یاس را می‌بینیم. چرا که اشعاری بودند محصول لزوم و اقتضا در آن سال‌های سیاه و فضای خفقان‌آور؛ قصه ی دختران ننه دریا حامل پیامی‌ست برای تمامی انسان‌های آزاد طلب که در دنیایی سرشار از ناامیدی و دل‌مردگی محصور گشته اند؛ دنیایی که در آن به جای سار و قناری، عنکبوت و جغد فرمانروای شب هستند.

شعر جمعه شهیار قنبری با صدای فرهاد مهراد نیز، آشکارا به هرج و مرجی اشاره دارد که فریاد یاس سر می‌دهد، شک و تردید نسبت به منزلت حقیقی تجربه‌ی زندگی به نقطه‌ی اوج خود رسیده است بنابراین نویسنده در پی آن می‌باشد که پریشانی‌های مردم و اندیشه ی عصر حاضر را در قلمروی شعر نشان دهد تا هم بر عینیت عقلانی خواننده بیافزاید و هم ما را متوجه این حقیقت سازد که شعر از فاجعه‌ی انحطاط و ارزش‌زدایی از جهان محفوظ مانده، پس می‌شود در فرایند کشف حقیقت بر امکانات شعری اطمینان حاصل کرد.

نکته‌ی اصلی در شگرد روایت آتش پرور ، درجه‌ی تاکید گذاردن و آگاهی‌ست که در الگوی شعری پرورش یافته و به گونه‌ای ژرف سطح زبان را در نثر متعارف کاویده تا چیزی بیابد و جان تازه‌یی به زبان رمان بخشد.

آتش پرور در این رمان، گشودن چشم‌ها را به سویه‌های جدیدی از واقعیت و به امکانات نو سوق داده تا هم نقش ترانه و سروده‌ها را در ابعاد جامعه شناختی نشان دهد و هم از حیث خمودگی اجتماع آن زمان در آفرینش‌های شعری پرده بردارد، چرا که در شعر، زبان به نحوی تردیدناپذیر انسجام می‌یابد چنانکه همه چیز را در برمی‌گیرد.

بدیهی است آتش پرور با آگاهی هنرمندانه‌ی خود ، دریافته زبان شعر که به گونه‌ایی تصنعی خلق می‌شود، زبانی‌ست مستقیما بر نیت شاعر استوار و وجهه‌ای بیگانه و منحصر بفرد که می‌تواند نقصان‌های نثر را تعدیل دهد.

به عبارتی سروده‌ها و ترانه‌ها در حین داشتن بیانی واضح سرشار از معنا و مفهوم‌اند و در لایه‌های اعتراضی هر روزی از تاروپود اجتماعی اعصار و دوره‌های گوناگون گذشته را به تملک خود درآورده‌اند.

این گونه است که چنین گفتمانی به دلیل ناتوانی در انطباق خود با مضمون مورد نظر، نوعی از فلسفیدن بر شعر و ترانه‌هایی را برای مخاطب پیش می‌کشد .

آنچه در خط سیری این نثرپرداز به عنوان شخصیت آفریننده‌ی اثر محفوظ نگاه داشته شده؛ چندپارگی و لایه‌بندی شدن زبان به انواع ادبی، حرفه‌ها، جهان بینی‌ها، گرایش‌ها، فردیت‌ها در اشکال شعری آواهای تاریخی با ترجمان موضع اجتماعی بر گرایشات و نوسات جو حاکم
بازتاب داده شده است .

“فردا تو می آیی”

نقش ساواک و خشم انقلابی، خس‌خس آزادی را که در هر قلب تپنده‌ایی یافت می‌شد با بیگانگی و ناامیدی بروز می‌دهد. شیوه‌ایی برای تفسیر و حیات ایدئولوژیکی-اجتماعی که با یکدیگر هم‌زیستی داشتند.

“کوچه ها به رنگ سیب سرخ شده‌اند
زمستان و سیب؟

.
چنین می‌نماید نخستین گام برای درک و بازیابی متن این است که فکر کنیم متن روبه روی ما را به جهانی ارجاع می‌دهد که بدون کاربرد کنایه، واقعی بودن آن را تصریح کنیم که الگوهای رفتاری بعضا از سنخ کارگری، واقعی‌نمایی را درسطح روایت تشدید می‌بخشد و ما با درایت بیشتر در تعبیر و خوانش روال‌های همیشگی متن را درمی یابد.

آتش پرور از طریق گنجاندن برخی اشعار و ترانه‌ها در رمان خود به مخاطبانش این امکان را داده که به تمامی تردیدهای ممکن در خوانش متن را تحقق بخشند .

به عبارتی وی در نثر روایتی برای انطباق با یک حقیقت بدیهی از ترانه و سروده‌هایی عاریت گرفته و در متن رمان خیابان بهار آورده تا بتواند آنها را به سطح دغدغه های روزمره‌ی بشر پیوند دهد و هم نوعی روال بازیابی وجودی را با واقع‌نمایی آن عصر خاص پیش روی مخاطب نهد.

الهام عیسی پور

اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه